2.غمگینانه
داروگ عزیزم از ته قلبم ارزو میکنم شخصیتی پیچیده مانند چیزی ک من درگیرش هستم نداشته باشی…
یا اگر این خصوصیت تو ب مادرت رفت همانند من تنها نباشی…
گاهی انقدر ناخوداگاه تمام وجودم را پشت نقاب پنهان میکنم ک یادم میرود چقد قلبم سنگین است، همان موقع است ک با شنیدن صدای بی نهایت محزون و ارام صادق بغض چن هفته ای من می ترکد و تمام شب را ب گریه میگذرانم...
عزیزم کاش یادم باشد ب تو بگویم زندگی ارزش لحظه ای گریه کردن تورا ندارد و افسوس هرگز کسی در زندگی اینرا ب من نگفت...
باورت نمیشود چقدر دلم اغوش یک غریبه را میخاهد؛ ساعت ها در اغوشش گریه کنم او مرا نوازش کند و بعد برود جوری ک دیگر هرگز نبینمش
کاش قلب من امشب ارام بگیرد
نمیدانی چقدر دلم میخاهد چشمانم را ببندم و همه چیز تمام شود همه چیز
نمیدانم چقدر خدا حواسش ب من است، حس می کنم او میخاهد ب من بفهماند ک همه چیز دارد خوب پیش میرود... ولی من بسیار ناارامم