برای داروگ...

نام وبلاگ برگرفته از وبلاگ قبلی من میباشد
اما کاربردش کاملن متفاوت است :
اینبار ب عنوان نام فرزندم...
فرزندی ک هنوز زاده نشده و شاید هرگز زاده نشود...
اولن برای اینکه بداند جنسیت او هرگز برایم مهم نخاهد بود
دوم اینکه حتی اگر ب اندازه ی یک قورباغه ی درختی زشت باشد دوستش خواهم داشت
و سوم پیام اور باران خواهد بود...
البته شاید من هرگز بچه دار نشوم یا هرگز ازدواج نکنم دراینصورت شاید این وبلاگ را نشان برادر زاده ام دادم یا نمیدانم هرفرد دیگری ک هنوز زاده نشده ...!

آخرین مطالب

25. گرداب زندگی

پنجشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ق.ظ

در خانه مادری مردسالاری عجیبی حاکم بود...

بچه ها در سه سالگی یادمیگرفتند ک باید از پدربزرگ حساب ببرند...

کوچک و بزرگ یادگرفته بودند چگونه ب او احترام بگذارند...

پدربزرگ زندگی خیلی سختی را پشت سر گذاشته و فکر میکنم هیچ انسانی ب اراده او وجود نداشته باشد


پدربزرگ امروز ب بیمارستان رفته بود تا ب او خون تزریق شود، میلرزید، پیری از صورتش نمایان بود، پیرمردی ک جلوی ما نشسته بود هیچ شباهتی ب پدربزرگ پرابهتمان نداشت


این زندگی بیرحمانه غمناک است

این زندگی همه مارا خواهد بلعید



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۱
میم. طرار

نظرات  (۱)

۲۲ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۱۷ مـــحـــدثـــه ...
:( 
چقدر این موضوع برای من غم انگیزه، اینکه منم روزی پیری رو تجربه میکنم.
پاسخ:
همینطور برای من
غم انگیز و وحشتناک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی