برای داروگ...

نام وبلاگ برگرفته از وبلاگ قبلی من میباشد
اما کاربردش کاملن متفاوت است :
اینبار ب عنوان نام فرزندم...
فرزندی ک هنوز زاده نشده و شاید هرگز زاده نشود...
اولن برای اینکه بداند جنسیت او هرگز برایم مهم نخاهد بود
دوم اینکه حتی اگر ب اندازه ی یک قورباغه ی درختی زشت باشد دوستش خواهم داشت
و سوم پیام اور باران خواهد بود...
البته شاید من هرگز بچه دار نشوم یا هرگز ازدواج نکنم دراینصورت شاید این وبلاگ را نشان برادر زاده ام دادم یا نمیدانم هرفرد دیگری ک هنوز زاده نشده ...!

آخرین مطالب

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

عزیزم بعضی آدما تو زندگی تورو مدیون خودشون می کنن...


ی وختایی توی دلت،  توی ذهنت، توی روحت... کلی هزارتو میسازی، اونوخ وسط هزارتویی ک ساختی تنها میمونی... گم میشی...
اولش همه چی عادیه، میگی ی راهی پیدا میکنم... خودم ساختمش... حتمن میتونم...
اما فقط داری زمانو انرژیتو هدر میدی... راهی پیدا نمیکنی... میترسی... شرو میکنی داد زدن، هوار کشیدن... ب عالم بدوبیراه گفتن...
یهو با کمال تعجب میبینی یکی ک اصن ازش توقع نداری و جز آدمای خیلی معمول زندگیته... میاد... دستتو میگیره و از دونه دونه هزارتوهایی ک ساختی ردت میکنه و راه خروجو نشونت میده...
اونوخته ک تو مات میمونی ک چطور ممکنه ادمایی ک سالها باهات زندگی کردن یا بزرگت کردن نتونستن کمکت کنن اما اونیکه ازش توقع نداری انقد تورو بلده...


عزیزم بعضی آدما تو زندگی تورو شگفت زده میکنن...


اونوخته ک میگی همه ی آدما سطحی نیسن... همه ی آدما مسخره نیسن... همه ی آدما معمولی نیسن
و ای کاش زودتر این آدما رو پیدا کنی



                                استاد نون مرسی بابت اینکه منو از هزارتوهام نجات دادین ... :)
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۴۴
میم. طرار