17. ب ارامش نیازمندیم
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ق.ظ
دلم میخاد ی چن وقتی با خودم خلوت کنم، وقتی میگم خلوت کنم معنیش اینه ک ن تنها هیچکس نباشه، گوشی و نتم نداشته باشم ولی از اینک با خودم تنها باشمم واقعا میترسم!
میدونم تصمیم بزرگی گرفتم، احتیاج داشتم بیشتر حمایت یا تایید شم ولی خب من عادت دارم! هیچوقت یادم نمیاد تایید شده باشم، البته از حق نگذریم هیچوقتم ادم موفقی نبودم!
بهرحال فک میکنم میدونم دارم چیکار میکنم ولی ناراحتم، احساس ناامنی دارم، هیچکس همراه نیست...!
خیلی جنگیدم، با مامانم و با بابام، با شرایطم! خستم، حس میکنم باید بیشتر بپذیرم تا...
همیشه از خودم میپرسم ک ایا من یک بازندم؟! یا من باید چیکار کنم؟!
چرا این اشوب درونی من خاموش نمیشه هیشوخ؟
پ.ن:
دلم برا اینطوری خودمونی نوشتن تنگ بود! شاید از این ب بعد همش اینطوری بنویسم!
۹۵/۱۱/۰۴